جدول جو
جدول جو

معنی قره شیران - جستجوی لغت در جدول جو

قره شیران
(قَ رَ صَ فَ)
دهی جزء دهستان کورائیم بخش مرکزی اردبیل واقع در 36 هزارگزی جنوب باختری اردبیل و 6 هزارگزی شوسۀ تبریز به اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل، و دارای مرتع فراوان است. سکنۀ آن 1454 تن. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قره تیکان
تصویر قره تیکان
سیاه تلو، از درختان جنگلی ایران، قره تیکان، چنگل، ککت
فرهنگ فارسی عمید
(حَرْ رَ یِ شَ)
موضعی است به بطن عقیق. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(زِ رِهْ)
دهی از دهستان احمدآباد است که در بخش تکاب شهرستان مراغه واقع است و 756 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). درآنجا معدن زرنیخ است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان ولدیان بخش حومه شهرستان خوی واقع در 6500 گزی خاور خوی و 1500 گزی جنوب شوسۀ خوی به مرند و جلفا. موقع جغرافیایی آن جلگه و کنار رود قطور. محصول آن غلات و پنبه و حبوبات. شغل اهالی زراعت وصنایع دستی زنان جوراب بافی است. راه ارابه رو دارد، و میتوان اتومبیل برد. در 1 هزارگزی جنوب قریه یک امامزاده قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 10 هزارگزی جنوب مهاباد و 4 هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به سردشت. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 78 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
سیاه تلو. درختچه ای است خاردار که نام علمی آن پالیوس اسپیناکریستی میباشد. این درختچه در سراسر جنگلهای شمال در جلگه و میان بند تا ارتفاع 1000 متر از سطح دریا یافت میشود. در ارسباران و بجنورد نیز میروید، و در نور و گرگان آن را سیاه تلو و سیاه تلی و در آستارا و ارسباران و منجیل و رامیان و لاهیجان قره تیکان و در کوهپایۀ گیلان ویله بر و در طوالش سبر، برتیکان، چنگل و در میاندره اسکلم تلی میخوانند. این درختچه ویژۀخاکهای آهکی است و در جاهائی که جنگل در اثر قطع بی رویه یا آتش سوزی نابود شود درصورتی که زمین برای روئیدن آن شایسته باشد آن را فرامیگیرد و نهالهای گرانبها را از روئیدن بازمیدارد. قره تیکان برای ساختن پرچین مناسب است. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 258، 259)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
ده کوچکی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 26هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و 12هزارگزی خاور راه شوسۀ ازنا به دورود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ شَ)
دهی است از دهستان خورخوره بخش دیواندره شهرستان سنندج. واقع در 46هزارگزی باختر دیواندره و کنار راه مالرو دیواندره به خورخوره با 135تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
ترکی سپاهیران، جندار قراسوران بنگرید به قراسوران گروهی که از طرف دولت مامور حفاظت راهها و جاده ها می شدند تا مسافران و کاروانها را از شر قاطعان طریق محفوظ دارند (صفویان تا قاجاریان) امنیه ژاندارم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره تیکان
تصویر قره تیکان
قراتیکان بنگرید به قراتیکان سیاه تلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره یراق
تصویر قره یراق
ترکی زینه رسان کار پرداز حامل و رساننده ملزومات و اسلحه (صفویان)
فرهنگ لغت هوشیار